سلام بر مهدی فاطمه(سلام الله علیه)

اعتقادات شیعه درباره امامت و علت تنصیصی بودن آن نزد شیعه

اعتقادات شیعه درباره خلافت و علت آن چیست؟ چرا شیعه خلافت را تنصیصی می داند؟

شیعه معتقد است همان گونه که حکمت‏ خداوند ایجاب می‏کند پیامبرانی برای هدایت انسان­ها بفرستد، حکمتش ایجاب می‏کند که بعد از پیامبران در هر عصر و زمانی، امام و پیشوایی از سوی خدا برای هدایت انسان­ها وجود داشته باشد، تا شرایع انبیا و ادیان الهی را از تحریف و تغییر حفظ کنند، نیازهای هر زمان را روشن سازند و مردم را به سوی خدا و عمل به آیین پیامبران دعوت نمایند، در غیر این صورت هدف آفرینش انسان که تکامل و سعادت است عقیم می‏ماند، بشر از راه هدایت ‏باز می‏ماند، شرایع انبیاء ضایع می‏گردد و مردم سرگردان می‏شوند.

به همین دلیل شیعه معتقد است بعد از پیامبر اسلام (ص) در هر عصر و زمانی امامی وجود داشته است، قرآن می­فرماید:«یَأَیهَا الَّذِینَ ءَامَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ کُونُوا مَعَ الصدِقِینَ[1]ای کسانی که ایمان آورده‏اید!تقوای الهی پیشه کنید و با صادقان باشید».

این آیه مخصوص به زمانی نیست و همراه بودن بی قید و شرط با صادقان، دلیل بر این است که در هر عصری امام معصومی وجود دارد که باید از او پیروی کرد، همان گونه که بسیاری از مفسران شیعه و اهل سنت، در تفسیر خود به آن اشاره کرده‏اند.[2]

امامت تنها یک مقام حکومت ظاهری نیست، بلکه یک مقام بسیار والای معنوی و روحانی است و امام علاوه بر رهبری حکومت اسلامی، هدایت همه جانبه را در امر دین و دنیا بر عهده دارد؛ فکر و روح مردم را هدایت کرده و شریعت پیامبر اسلام (ص) را از هر گونه تحریف و تغییر پاسداری می‏کند و به اهدافی که پیامبر (ص) برای آن مبعوث شد تحقق می‏بخشد.

امامت همان مقام والایی است که خداوند به ابراهیم خلیل، پس از پیمودن راه نبوت و رسالت و پیروزی در امتحانات متعدد بخشید، او نیز برای بعضی از فرزندان و دودمانش این مقام والا را از خداوند تقاضا نمود و به او جواب داده شد که هرگز ظالمان و گنهکاران به این مقام نمی‏رسند.«وَ إِذِ ابْتَلی إِبْرَهِیمَ رَبُّهُ بِکلِمَتٍ فَأَتَمَّهُنَّقَالَ إِنی جَاعِلُک لِلنَّاسِ إِمَاماًقَالَ وَ مِن ذُرِّیَّتیقَالَ لا یَنَالُ عَهْدِی الظلِمِینَ* به یاد آور هنگامی را که پروردگار ابراهیم (ع) او را با امور گوناگون آزمود و او از عهده آزمایشهای الهی بطور کامل بر آمد، خدا فرمود من تو را امام مردم قرار دادم، ابراهیم عرض کرد:از دودمان من نیز امامانی قرار ده، خداوند فرمود: پیمان من (امامت) هرگز به ستمکاران نمی‏رسد (و تنها نصیب معصومان از ذریه تو می‏شود)!»[3]

بدیهی است ‏یک چنین مقامی در مساله حکومت ظاهری خلاصه نمی‏شود و اگر امامت ‏به صورتی که گفته شد تفسیر نشود آیه فوق مفهوم روشنی نخواهد داشت.

با توجه به تعریفی که برای مساله امامت در بالا آمد به خوبی معلوم می‏شود که رسیدن به این مقام، شرایط سنگینی دارد، هم از نظر تقوا (تقوایی در حد معصوم بودن از هر گونه گناه) و هم از نظر علم و دانش و احاطه به تمام معارف و دستورات دین و شناختن انسان­ها و نیازهای آن­ها در هر عصر و زمان و مکان (دقت کنید)، یعنی:

امام باید معصوم از هر گناه و خطا باشد زیرا علاوه بر آنچه در تفسیر آیه بالا آمد، غیر معصوم نمی‏تواند بطور کامل مورد اعتماد واقع شود و اصول و فروع دین را از او اخذ نمایند و به همین دلیل معتقدیم‏ "گفتار امام‏" همچون ‏"افعال‏" و "تقریر" او، حجت و دلیل شرعی است (منظور از "تقریر" آن است که در برابر او کاری انجام دهند و او با سکوت خود آن را امضا کند) .

امام باید نسبت ‏به تمام اصول و فروع اسلام و احکام و قوانین آن و معنی و تفسیر قرآن، آگاهی کامل داشته باشد و علم او نسبت ‏به آن علوم جنبه الهی دارد و از پیغمبر اسلام (ص) به او می‏رسد و چنین علمی است که می‏تواند بطور کامل مورد اعتماد مردم قرار گیرد و در فهم حقایق اسلام بر آن تکیه کرد.

امام (و جانشین پیامبر) باید منصوص باشد، یعنی با تصریح و نص پیامبر (ص) و نیز تصریح هر امامی نسبت ‏به امام بعد، تعیین گردد، به تعبیر دیگر: امام نیز مانند پیامبر (ص) از سوی خدا (به وسیله پیامبر) تعیین می‏شود، همان گونه که در آیه مربوط به امامت ابراهیم خواندیم:«إِنی جَاعِلُک لِلنَّاسِ إِمَاماً، من تو را امام مردم قرار دادم‏».

اضافه بر این تشخیص وجود تقوا در سر حد عصمت و مقام علمی والا (در حد احاطه به تمام احکام و تعلیمات الهی بدون هیچ گونه خطا و اشتباه) چیزی نیست که غیر از خدا و پیامبرش از آن آگاه باشد.

و به این ترتیب ما امامت امامان معصوم را به انتخاب مردم نمی‏دانیم.

ما معتقدیم پیامبر اسلام (ص) امامان بعد از خود را در یک جا بطور عموم یعنی در حدیث معروف ثقلین و در موارد متعدد علی (ع) را بالخصوص به عنوان جانشین خود (به فرمان خداوند) معرفی کرده است.

در صحیح مسلم می‏خوانیم:پیغمبر اکرم (ص) در سرزمینی میان مکه و مدینه به نام‏«خم‏»برخاست، خطبه‏ای خواند، سپس فرمود:«نزدیک است که من از میان شما بروم انی تارک فیکم الثقلین،اولهما کتاب الله فیه الهدی و النور...و اهل بیتی،اذکرکم الله فی اهل بیتی، من دو چیز گرانمایه در میان شما به یادگار می‏گذارم نخستین آنها کتاب خداست که در آن، نور و هدایت است...و اهل بیتم، به شما توصیه می‏کنم که خدا را درباره اهل بیتم فراموش نکنید (این جمله را سه بار تکرار کرد) ».[4]همین معنی در«صحیح ترمذی‏»نیز آمده و با صراحت می‏گوید:«اگر دست‏به دامن این دو بزنید هرگز گمراه نخواهید شد».[5]

این حدیث در سنن دارمی[6] و خصائص نسائی[7] و مسند احمد[8]و غالب کتب معروف و مشهور اسلامی آمده و جای تردیدی در آن نیست و در واقع جزء احادیث متواتره محسوب می‏شود که هیچ مسلمانی نمی‏تواند آن را انکار کند و از روایات استفاده می‏شود که پیامبر اسلام (ص) نه یک بار بلکه چندین بار در مواقع مختلف آن را تکرار فرمود.

بدیهی است که تمام اهل بیت پیامبر (ص) نمی‏توانند چنین مقام والایی را در کنار قرآن داشته باشند بنابراین تنها اشاره به امامان معصوم از ذریه پیامبر (ص) است (فقط در بعضی از احادیث ضعیف و مشکوک به جای اهل بیتی،سنتی آمده است) .

ما به حدیث مشهور دیگری که در منابع معروف مانند صحیح بخاری، صحیح مسلم، صحیح ترمذی، صحیح ابی داود و مسند حنبل و کتب دیگر آمده است نیز استناد می‏کنیم، پیغمبر اکرم (ص) فرمود: «لا یزال الدین قائما حتی تقوم الساعة او یکون علیکم اثنتی عشر خلیفة کلهم من قریش،دین اسلام بر پاست تا قیام قیامت و تا این که دوازده خلیفه بر شما حکومت کنند که همه از قریشند».[9]ما معتقدیم: تفسیر قابل قبولی برای این روایات جز آنچه در عقاید شیعه امامیه مربوط به ائمه دوازده گانه آمده است تصور نمی‏شود، فکر کنید آیا تفسیر دیگری می‏تواند داشته باشد!...[10]


[1]-سوره توبه،آیه 119.

[2]-فخر رازی بعد از بحث فراوانی درباره این آیه چنین می‏گوید:آیه دلیل بر این است که هر کس جایز الخطاست واجب است همگام و پیرو کسی باشد که معصوم است و معصومین همانها هستند که خداوند آنها را«صادقین‏»نامیده،پس این سخن دلیل بر این است که واجب است‏بر هر جایز الخطایی که همگام و همراه با معصوم باشد تا«معصوم از خطا»جایز الخطا را از خطا باز دارد،و این معنی در همه زمانهاست و مخصوص به زمانی نیست و دلیل بر این است که در هر زمانی معصوم از خطایی وجود دارد (تفسیر کبیر،جلد 16،صفحه 221).

[3]-سوره بقره،آیه 124.

[4]-صحیح مسلم،جلد 4،صفحه 1873.

[5]-صحیح ترمذی،جلد 5،صفحه 662.

[6]-سنن دارمی،جلد 2،صفحه 432.

[7]-خصائص نسائی،صفحه 20.

[8]-مسند احمد،جلد 5،صفحه 182 و کتاب کنز العمال،جلد 1،صفحه 185،حدیث 945.

[9]-این تعبیر در صحیح مسلم،جلد 3،صفحه 1453 از«جابر بن سمره‏»از پیامبر اکرم (ص) نقل شده است و با تفاوت مختصری در سایر کتابهایی که در بالا نام برده شد آمده است (صحیح بخاری،جلد 3،صفحه 101،صحیح ترمذی،جلد 4،صفحه 501 و صحیح ابی داود،جلد 4،کتاب المهدی) .

[10]-این جواب با اندکی تصرف، برگرفته از مبحث امامت در کتاب "اعتقاد ما" اثر آیت الله مکارم، می­باشد، این کتاب در قسمت کتابخانه پایگاه ما به نشانیwww.hawzah.net   موجود است.
مهندس شیعه

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی